دورِ دور شو
چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۴۷ ب.ظ
من آن تکه ی وجودم را که دوست ندارم، پشت لایه های تظاهر مخفی میکنم. خاک میکنمش.
روزی خواهد رسید که یادم برود اصلا وجود داشته آن تکه از من.
من دیگر از قضاوت شدن نمیترسم. اگر کرک های پشت لبم در بیایند، اگر لباس های کهنه بپوشم، اگر بد رانندگی کنم.
من میخواهم تمام اصولی که بر پایه شان زندگی میکنم را نابود کنم و از اینی که هستم هم بیخیال تر شوم.
آنقدر بیخیال که حتی نظر تو برایم مهم نباشد. من دیگر از هیچ فکر تو پیروی نخواهم کرد. هرکاری که دلم بخواهد میکنم. گور پدرت.
- ۹۹/۰۱/۲۰