روزهای کهنه
چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۱۰ ق.ظ
امشب قطرات باران شاید به اندازه ی توپ تنیس بودند. بر زمین که برخورد میکردند متلاشی میشدند. امشب رعد، شاخ درختان را بر آسمان نقش میزد. چند سال پیش دقیقا مصادف امشب... یک باران عجیب با رعد و برق های غول آسا آسمان را طوفانی کرده بود... من آرزوهایم را مرور میکردم..
این همه وقت میگذرد. آرزوهایم تغییر کرده اند... و دیگر باران من را شگفت زده نمیکند مگر اینکه انقدر دانه درشت باشد قطراتش.
با این حال برایم بی معنی است.
- ۹۹/۰۲/۳۱