هیچ‌کجا

همه جای ذهن من

هیچ‌کجا

همه جای ذهن من

هیچ‌کجا

روز ها میگذرند... من یک انسان هستم. یک انسان که سعی دارد بهتر شود، و هر روز با دیروزش فرق دارد. مینویسم تا این سیر تکامل را که هیچ وقت کامل نمیشود ثبت کنم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

فقط با تو

شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۳ ب.ظ

من باید دوست های جدید پیدا کنم. دوست هایی که توی این شهر باشن. و این کار مهمیه. متاسفنه من آدمی نیستم که با تنهایی راحت باشم. نمیخوام کسی من رو درک کنه یا احساسم رو بدونه. همین که اطرافم آدم هایی باشن که با من معاشرت کنن و سطح فکریشون تقریبا همسطح من باشه کافیه.

متاسفانه غم داره به زمونه ام رخنه میکنه. خیلی وقته که کرده و من دارم ازش چشم پوشی میکنم. نباید بذارم‌کار به جاهای باریک بکشه. نباید بذارم افسرده بشم. چون اگه اینطور بشه نمیتونم به این راحتیا خودم رو جمع و جور کنم.

باید ادم هایی رو در این شهر پیدا کنم. و تا وقتی که کتابخونه نرم این کار خیلی سخته. اخیرا راه حلم فعالیت بیشتر توی سوشال مدیا بوده‌. تا حدی کمکم کرده. اما با اتفاقاتی که قراره بیفته پاسخگو نخواهد بود.

  • ۹۹/۰۷/۰۵
  • آدام

نظرات (۱)

من توی این دنیا و توی این شهر بزرگمون فقط یه دونه دوست دارم و اونم زبون منو نمیفهمه و بیشتر میخواد منفی به همه چیز نگاه کنه و این حال منو بهم میزنه!

پاسخ:
به بیان دیگه تو توی این شهر فقط با یک نفر در ارتباطی که اونم فقط بلده اعصابت رو خورد بکنه. بهتره بگیم ‌که دوستت نیست!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی