هیچ‌کجا

همه جای ذهن من

هیچ‌کجا

همه جای ذهن من

هیچ‌کجا

روز ها میگذرند... من یک انسان هستم. یک انسان که سعی دارد بهتر شود، و هر روز با دیروزش فرق دارد. مینویسم تا این سیر تکامل را که هیچ وقت کامل نمیشود ثبت کنم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

در مغزم حل شو.

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۸ ب.ظ

یک اتفاقاتی می‌افتند که خیلی ناچیزاند. اما‌ کابوس هستند. نه خیلی بزرگ اند که جدی گرفته شوند و نه خیلی کوچک اند که بخواهی نادیده بگیری‌شان. مثلا داری روزمرگی ات را با آرامش سپری می‌کنی؛ یک دفعه می‌آیند جلوی چشمت و خودنمایی می‌کنند، تمام مغزت را پر میکنند. ذهنت را شلاق می‌زنند. بیرون هم نمی‌روند از افکارت.

مشکل این است که اینگونه اتفاقات راه حلی ندارند. تو می‌خواهی فراموششان کنی، اما عواقبشان سنگین است. فراموش نمی‌شوند. باید همینطور مدت ها در ذهنت همشان بزنی تا کاملا حل شوند و ته نشینشان بر روانت سمباده نشود. هرچند محلول، اشباع شده خواهد بود و با اندک تکانی کلی از آن میریزد و باز تو میمانی و یک مغزی که دو فازی شده.

خب شاید آدم خودش کم کاری کرده که این اتفاق افتاده... شاید تن انسان گاهی برای کابوس دیدن بخارد.

  • ۹۹/۰۴/۲۹
  • آدام

نظرات (۱)

  • کریمه کریمی
  • واقعا موافقم😞

    منم چند وقت یکبار بعضی اتفاقا برام میفته که کل روز داغونم می کنه😭

    متن زیبا و پرمحتوایی بود.ممنون🌸

    پاسخ:
    آره برای هممون پیش میاد و خیلی بده.
    ممنون که خوندی کریمه جان:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی